ماجرای انگشتی که امیر قادری با آن نشان میدهد
(کمی مجبور شدم عجله ای نویسم. تیتر برای مسعود امجدیان از دوستان هستند)
موضوع «اخبار زرد و نقش رسانههای سینمایی» بهانهی مناظره تلویزیونی شده است و «امیر قادری» یک طرف مناظره آنتن زنده تلویزیونی شبکه خبر، به عنوان سردبیر سایت سینمایی «کافه سینما» نشسته است و در کلام نخست خود به «بیسوادی» منتقدینش اشاره میکند؛ سردبیر سایت ۸ ساله «کافه سینما» چند ماه پیش هم نحوه اعتراض به یک فیلم را هم اینگونه بیان میکند:
جناب سردبیر سایت سینماییای که تیتر «شکست گروه چپ افراطی در انتخابات فرانسه» را هم مناسب سایت خود میداند، سینما دوستی است که نگاه پوزیتیویسمنمایی خودش را بارها با جمله «اشاره انگشت» نشان میدهد، زیرا او مفاهیمی را میتواند تایید کند که بفهمد و مفاهیمی را میتواند بفهمد که بتواند با انگشت نشانشان بدهد.
بهانه نشان دادن این نگاه جناب «سردبیر» اعتراضش به طرف مقابل مناظره شبکه خبر است که میگوید:
«سنت روشنفکری ایران، پر است از چیز هایی که نمیتوان با دست نشانشان داد، مثل فرهنگ، اهمیت، متعالی، جدی، عمیق؛ به نظر من همه اینها را تا وقتی که نتوان نشان داد و فهمید که منظور از اینها چیست؟ نمیتوان درباریشان بحث کرد»
بعد از بیجهت دانستن اهمیت اعتقاد به شاخصی به نام فرهنگ و تامل در باب متعالی بودن یا نبودن یک خبر رسانهای توسط جناب سردبیر، و بعد از ذکر چند مثال از اخبار جنجالی ، جناب سردبیر خودش را مبرا از شاخص تایید یا نفی هر نوع محتوایی میکند و صرف وجود مخاطب برای هر نوع مطلب و خبری را دلیل برای وجود داشتن آن میداند:
جناب سردبیر بعد از بیان نکاتش مخاطبش را با این سوال تنها میگذارد که
اگر صرف مخاطب دلیل وجود داشتن اثر میتواند باشد و شما به عنوان فردی
«باسواد» حقی برای خود قائل نیستید که بگویید این محتوا باشد یا نباشد،
دیگر چرا دست به قلم میبرید و نقد مینویسید؟ نفی میکنید و اعتراض؟ به
فلان ساختار غلط یا بهمان فیلم؟ مگر همه اینها دارای مخاطبینی برای خود
نیستند؟ مگر صرف مخاطب شما را از دادن رای به وجود داشتن یا نداشتن یک
محتوا باز نمیداشت؟
و بعد از مرور چند خط بالاتر مجدد سوال میکند:
مگر شما به شاخص درستی و غلطی، متعالی و غیر متعالی اعتقاد دارید؟ اگر با
دست نمیتوانید نشان دهید و بفهمید، دگر با چه معیاری ساختار هنری حکومتی،
یا فیلم و مضمونی را، نقد میکنید؟
اگر فرهنگ، عمیق بودن و … قابل فهمیدن نیست، آنچکه شما به دنبال تبلیغ و
نمایشش هستید نوعی از فرهنگ نیست؟ وقتی امری، یا محتوایی را نقد میکنید،
آیا در ذهن خود به یک تقسیم بندی درست و غلط (که با دست هم نمیشود نمایش
داد) قائل نیستید که با آن شاخص محتوایی را صحیح یا غلط یا ساختاری را فاسد
یا دقیق به حساب بیاورید؟
شاید بعد از گذر این دست از سوالات از ذهن مخاطب، این نکته خود نمایی کند که جناب سردبیر، به بهای دادن پز حق مداری مخاطب در برنامه زنده، پایههای لق استدلال و نگاه خودش را به نمایش درآورده است، و الا نه بحث از علقه و مطالعه معرفت شناسانه و فلسفی مبانی «پوزیتیویسم» است و نه مرور مبانی نظری اصول نسبیتگرایی یا «پست مدرن». تفاوت نظر با عمل جناب «سردبیر» نشان میدهد که هم معیاری برای خود قائلند و هم شاخصی برای نفی یا تاییداتشان وجود دارد؛ حتی در همین مناظره که نوعی از نقد کردن را سخیف به حساب میآورند، از جمله کلماتی که اتفاقا با دست قابل نمایش نیست. ظاهرا سنتی است که برای فرار از پاسخ، برای دقایقی باید کل مفاهیم مورد اشاره در نقد ( عمیق، متعالی، تفکر ساز، و ...)، غیر قابل ادراک تلقی شود شود.
جناب «سردبیر» در موضوع مناظره (زرد نویسی در سینما) تشکیک وارد میکند و معتقد است که اساسا به تقسیم بندی زرد(سطحی و جنجالی) و غیر زرد اعتقادی ندارد و آنچیزی که اهمیت دارد، نوع پرداخت به آن خبر است که در صورت عمیق بودن میتواند نور افکنی روشن برای جامعه باشد.
در ادامه برخورد عمیق سایت «کافه سینما» برای نور افشانی به جامعه را مرور میکنیم:
با کیلک بر روی لینک صفحات میتوانید عمق پرداخت را برسی کنید
«کافه سینما» گاهی همان فرمانی را به دست میگیرد که رسانهای با هزینه کنگره امریکا در دست دارد، و برای فیلمی استراتژیک درباره کودکی پیامبر اسلام که دومین فیلم تاریخ سینما برای ایشان محصوب میشود، و ممکن است در پرداخت آن نقدهایی وجود داشته باشد، در تیتر خود، صفت «صد میلیاردی» را استفاده میکند تا ذهن را به این سمت سوق بدهد که ارزش این فیلم به هزینهاش هست و نه محتوا و… و به نظر این سایت سینمایی این فیلم جز اخبار حواشی ارزشی برای تحلیل خودش وجود ندارد.
لینک صفحه
سایت سینمایی «کافه سینما» به اخبار ایالات متحده هم اقبال نشان میدهد؛
مثلا برای مخاطبانش اقدام «کوکا کولا» و «مک دونالد» را تبلیغ میکند :
یا به عنوان سایتی سینمایی خبر ممنوعیت چاپ کتاب خاطرات هیلاری کلیتنون را :
یا به رتبه نخست رسیدن یک برند تجاری امریکایی :
کافه سینما به ادعای سردبیر خود، به تقلید آنچه که دیگران در دیگر نقاط جهان انجام میدهند، سعی در پرداخت اخبار «مد» را میکند؛ از اخبار طراحی لباس و پوشش بازیگران تا آخرین نوع کفش یا معرفی رنگ سال.
اقدامی که بعد از مشاهده آن این سوال را باید پرسید که هدف از ارائه یا گاهی مجیز عریان و بدون تحلیل آنچه که در دیگر نقاط جهان برای پوشش اتفاق میافتد چیست؟ آیا این نوع طراحی ها را الگو ی مردم و جامعه خود میدانید یا رسیدن به مسابقه نمایش لباس را در میان هنرمند و مردم پر اهمیت؟ و دهها سوال دیگر که بی جواب ماندن آن ما را به این نکته میرساند که «کافه سینما» به عنوان یک مقلد مطیع و بازیگری خورد در صنعت جهانی «مد» سازی و مدیریت رسانهای آن، سعی در خوب نگاه کردن و خوب تقلید کردن دارد؛ مثل یک بازیگر منظم.
مشخصا سمت و سوی اشاره انگشت جناب سردبیر که مکررا به گفتن «بازار آزاد» علاقه نشان داده است، زیست لیبرالی عیانی است که «امیر قادری» برایش هشت سالی است وقت میگذارد و ذائقه مخاطب خود را به آن عادت میدهد.
لینک انتشار در سایت رسانه انقلاب
نظرتان را نسبت به این مطلب برایم بنویسید
- پنجشنبه, ۱۹ مرداد ۱۳۹۶، ۰۱:۱۰ ب.ظ