بی ارادگی مسئولین فرهنگی، بی مسئلگی اساتید ارتباطات
حجم: 1.07 مگابایت
هفتمین شماره حنیفا
سلام. اگر دوستان مشترکاتی بین این یاداشت که به عنوان تیتر اول در نشریه دانشجویی حنیفا چاپ شده است و یاداشت های قبلی بنده دیده اند، بدین دلیل است که متن زیر تکمیل شده یکی از نوشته های چند ماه پیش است.
بسم الله الرحمن الرحیم
امروز بحث های نویی به مانند جهانی شدن با تمام تعاریف مختلفش و در عین ظاهر جامعه شناختی خود، نسبتی با رشته های دیگر دارد و بعید نیست که وقتی از جهانی شدن سخن میگوییم، رد آن را از سینما آغاز کنیم. اگر از شناخت خود در این باره صرف نظر کنیم، در بیان متفکرین مغرب زمین این نگاه وجود دارد. به طور مثال «آپادورای» در بحث جهانی شدن، یکی از دو مولفه این روند (جهانی شدن) را سینما معرفی می کند.
در ادامه تحلیلی را مطالعه خواهید کرد نسب به یک انیمیشن ایرانی که به تازگی اکران موفقیت آمیزش به پایان رسیده و دو پیامد رسانه ای دیگر .
لازم به ذکر است که هدف از این تحلیل، آوردن شاهد مثالی برای مفهوم «جهانی سازی» یا « جهانی شدن» به تعریف متفکرن مغرب زمین نبوده و صرفا نگاه نگارنده را منعکس میکند.
تا به امروز نقد ها و معرفی های زیادی برای این انیمیشن (شاهزاده روم) نوشته شده است که قصدی برای بیان مکررشان نیست و به نظر حقیر، لازم است موضوع این انیمیشن یک بار از نگاهی دیگر و نه در مقایسه میان آثار ایرانی و یا آینده انیمیشن سازی و فروش در گیشه که قطعا در جای خود بسیار پر اهمیت هستند، تفسیر شود.
باید پیروزی ابتدایی یا اهمیت و تامل پذیری انیمیشن «شاهزاده روم» را در قدم اولش، یعنی انتخاب موضوع دانست.
موضوع و داستانی بکر، واقعی و کمتر شنیده شده حتی برای شیعیان که به خودی خود راز آلود است و به جهت ویژگی هایی که بعد تر بدان اشاره خواهد شد، از اهمیتی بالا برخوردار است.
تمام آنچه انیمیشن«شاهزاده روم» میگوید این است که: مادر منجی وعده داده شده در تمامی ادیان به عنوان شیوع دهنده نهایی عدل در جهان، متولد و بزرگ شده در کشوری غیر از زادگاه منجی (عراق)، بلکه یک امپراطوری غربی، یعنی روم باستان است.
میتوان روم باستان را به دلیل گستردگی اراضی اش که تمام اروپای فعلی و بخشی از خاور میانه امروزی را در بر میگرفت، و به خاطر تاریخ طولانی، به عنوان نمادی از غرب به حساب آورد.
مادر حضرت مهدی(ملیکا) یک شاهزاده مسیحی رومیست( نوه قیصر کبیر روم) که با داستانی عجیب( به هم خوردن چند باره مراسم عروسی اش با یکی از سران سپاه به خاطر زلزله یا...) ، از روم به عراق، بغداد و بلاخره خانه پدر حضرت مهدی یعنی امام حسن عسگری میرسد، آنهم نه به صورت اتفاقی که به صورتی نشان شده.
بهتر است بدین صورت نگاه کنیم که گویی خداوند تقدیر را به گونه ای رقم زده است که نجات بخش این عالم و موعود نهایی، نه تنها در اندیشه جهانی، بلکه در نژاد از شرق و غرب عالم باشد؛ و انیمیشنی ایرانی شیعی، آمده است این نکته را یاداور شود و موعود مقدس خود را به مخاطب جهانی اش، یک شاهزاده از روم معرفی میکند. (شاهزاده روم نامیست با جناسی زیبا، از یک سو اشاره با شاهزاده بودن حضرت ملیکا و از سویی دادن نسبت شاهزادگی به جهت القای ارادت و بزرگی فرد به حضرت مهدی(عج))
انگار که شاهزاده روم در فضایی که رسانه ها و نظام سلطه علنا سعی در تولید نگاهی متحجر و سرکوبگر از اندیشه اسلامی دارد، دست های کودکان رمانیایی، ایرانی، فلسطینی و فرانسوی و... را به هم گره میزند تا در مغرب زمینی که به خاطره کینه توزی های سردمداران خود، شاید هیچ مشترکی بین خود و اسلام پیدا نمیکنند، مشترک وحدت بخشی مثل منجی را شاهد باشند. و این مشترک نه صرفا به جهت بیان زادگاه مادر منجی، بلکه به خاطر نگاه به رجعت پیامبر بیشترین گرایش دینی در غرب، یعنی مسیحیت نیز هست، نکته ای که در انیمیشن از زبان اسقف مسیحی بیان میشود.
این استراتژی ایست از هنر انقلاب اسلامی که ریشه اش کتابیست که میگوید:» قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى کَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَ بَیْنَکُمْ .....(آل عمران/64)
با تفاسیر بیان شده، «شاهزاده روم»،به جهت موضوع، یک انیمیشن با نگاه جهانیست و میتواند به راحتی دست مایه ساخت یک فیلم سینمایی نیز شود؛ که خوشبختانه در ساختار انیمشن سازی نیز توانسته است متفاوت از تمام انیمیشن های ایرانی، در کیفیتی بالا ظاهر شود.
البته گفتنیست که فیلمنامه اثر خالی از ضعف نیست که در صورت نبودشان، رسیدن به ویژگی های بیان شده قطعا تسهیل میگردید.
نکته ای دیگر درتفسیر این انیمیشن، هم زمانی اش با دو اتفاق با رویکردی جهانی است. یکی همزمانی با فیلم عظیم « محمد» ساخته مجید مجیدی و دیگری دو نامه رهبر معظم انقلاب به جوانان اروپایی و امریکایی.
دغدغه ساخت فیلم محمد از همان ابتدا به گفته کارگردان در واکنش به یک اتفاق جهانی یعنی تفسیری غیر واقعی و خشن از پیامبر و اسلام بوده که البته اگر این دغدغه در کلام هم بیان نمیشد، قابل تشخیص بوده است . فیلمی عظیم و حرفه ای که هم ترازی اش در میان آثار بزرگ سینمای جهان، نگاه جهانی اش را یاداور میشود. اثری که برای تذکر رحمانیت اسلام و پیامبر و وحدت بین مذاهب(صحنه پایانی فیلم که محتوای جهانی را مجدد متذکر میشود) در بحبوحه شیوع نگاه و حشی و سرکوبگر سلفی تکفیری داعش و به تعبیر رسانه های غربی، دولت اسلامی عراق و شام اکران شد؛ و چون اثرش غیر قابل انکار بود، به طرز مضحکی از رقابت جهانی اسکار حذف شد.
هم زمانی دیگر، ارسال دونامه در خطاب مستقیم به جوانان اروپایی و آمریکایی از طرف رهبر معظم انقلاب اسلامی در دوسال اخیر است که هر دو در واکنش به نگاه مخدوش شده اسلام در مغرب زمین نوشته شد، که خود موید یک نگاه فرامرزی و به تعبیری تذکری نیز هست برای داشتن رویکردی جهانی.
متاسفانه باید اقرار کرد که این تقارن اتفاقی اما مبارک ، نه به دست هوشمند مسئولین مربوطه در حوزه فرهنگ در جمهوری اسلامی، که به دست تقدیر خداوند رقم خورده است و مجدد باید اقرار کرد که مسئولین فرهنگ دستی نمایشی بر سکان فرهنگ این مرز بوم دارند و نه خود و نه بسیاری از هنرمندان مورد تقدیرشان، به گواه آثار، اصلا مسئله ای جهانی برخلاف
دیگر کشور ها و اهداف انقلاب اسلامی، برای خود قائل نیستند و بدون هیچ تردیدی میتوان مصداقی از این بی مسئلگی را در جشنواره فجر نشان داد و مدیران را نه جهت دهنده که صرفا کف زننده های این فستیوال ها به حساب آورد.
حال جستجو کنید ردی از سه اتفاق مذکور به عنوان سه اتفاق مهم در فضای رسانه ای، یعنی «شاهزاده روم» به عنوان تنها انیمیشن پرفروش سینمایی ؛ «فیلم محمد» به عنوان پر فروشترین و پر هزینه ترین فیلم تاریخ سینمای ایران و دو نامه مقام معظم رهبری، را در دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی. جستجو بفرمایید یاداشتی از اساتید، یا نشستی توسط دانشکده با سخنرانی اساتید یا همایش یا هر چیز دیگر را . نتیجه مشخص شده است، چیزی پیدا نمیشود، سپس به این سوال پاسخ دهیم که سکوت و بی توجهی دانشکده و اساتید ارتباطات به عنوان مرجع و قطب آموزش رسانه در کشور و مدعیان عالمیت در بحث رسانه، در مقابل پر مخاطب ترین فیلم و پر فروش ترین انیمیشن به عنوان یک محصول
رسانه ای و معدود نامه های رهبر یک کشور در خطاب به جوانان دیگر کشورها، فارغ از هر محتوای خوب یا بدی که دارند از کجا نشات میگیرد؟
ما فعلا از پاسخ خودمان به جواب بالا صرف نظر میکنیم. ولی اگر این گونه بی توجهی و بی مسئلگی ها وجود نداشتند، دانشجویان ملموستر با درس های خود مواجه میشدند و به قطع افرادی بودند توانمند برای فردای رسانه ی کشور خود؛ و دانشگاه هیچ گاه به این شبهه که
( دانشگاه آکواریومی است که با مسائل جامعه خود ارتباطی ندارد) تن نمیداد.
به عنوان پیشنهاد آخر
اگر اساتید محترم روش تحلیل بالا را فاقد ارزش میدانند و اعتبار را به آوردن فکت های متعدد از علمای مغرب زمین میپندارند، میتوانند بدینگونه به تحلیل بپردازند:
استوارت هال معتقد است که نظام سرمایه داری در فرایند جهانی سازی به ناچار باید تفاوت هایی را که میخواهد بر آنها فائق آید را در خود بگنجاند یا حتی آنها را بازتاب دهد. با این تعریف نگاهی که در انیمیشن شاهزاده روم که بر خلاف تعریف بالا به جای تفاوت ها در صدد اشاره به مشترکات است را با چه هدفی باید تفسیر کرد؟ آیا فرایندی جدای از جهانی شدن؟ اگر جهانی شدن به معنی نسبی شدن امور جوامع ملل آنگونه «رابرتسون» میگوید باشد، آیا اشاعه نگاه مشترک ملت های موحد را به معنی نسبی سازی میتوان تفسیر کرد؟ معنای ابراز هویت که در کلام «رابرتسون» در جهانی شدن که امری ذاتی برای این روند است، به چه معناست و بیان مشترکات برای ایجاد چه هویتیست؟
اساتید میتوانند برای نقد فیلم «محمد» که نگاه رحمانی اسلام و به اصطلاح، نگاه درحاشیه اسلام در دنیای رسانه ای امروز را به نمایش میکشد، به آرا «استوارت هال» اشاره کنند که میگوید: «با ظهور روند جهانی شدن کشور ها و امور درحاشیه فرصت نمایش خو را میابند و برای اولین بار فرصت پیدا میکنند به نمایندگی از خود حرف بزنند» و تطبیق دهند که آیا فیلم محمد مصداقی از این درحاشیگی استوار هال است؟
یاحق
- پنجشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۲:۵۴ ق.ظ