وبسایت شخصی محمد حسین تیرآور

۱ مطلب در آذر ۱۳۹۵ ثبت شده است



(از سری یاداشت های کوتاه و کمی عجله ای)

بسم الله الرحمن الرحیم

 امشب بر سر سفره ، هنگام تناول برای بار چندم مجبور به تماشای دقایقی از فیلم بد " ماه و پلنگ" شدم. مردی همسرخود را که در قسمت های گذشته مدام به او ابراز علاقه میکرده،  ترک  و با یکی از همکارانش ازدواج میکند.

پدر دختر رها شده در حال نصیحت دخترش بود و میگفت : تو بیشتر از شوهر خطا کارت مورد ملامت هستی! امنیت هر خانه به بلندی دیواریست که دورش می‌کشیم و تو با دست خودت یک دختر را به محل کار شوهرت آوردی و...

 متاسفانه مثل همیشه مدیران فرهنگی یا هنرمندان غیر متخصص و عمیق ما برعکس معادله را حل کردند.

متاسفانه مسئولین محتوا و نویسنده محترم به جای آن که این نکته را با اهمیت جلوه دهند که: مرد خطاکار در چه فرایندی بزرگ شده است؟ با چه سبک زندگی؟ چه چیز هایی برایش ارزش بوده است؟ چه قدر خود کنترلی داشته است؟ کنترل چشم و تهذیب نفس داشته است؟ چه مقدار به حفظ حریم محرم و نامحرم اعتقاد داشته؟ و ده ها سوال دیگر، صرفا نتیجه عمل مرد را قضا وت میکنند و تنها لحظه پایانی را مشاهده میکنند که مرد دل را باخته است، و با این معادله که صرفا نتیجه اش نشان داده میشود مقصر چه کسیست؟ همسر مرد که نتوانسته مردش را کنترل کند و خانه اش را محفوظ.

 یک سوال: این دختر که قاپ مرد متاهل را ربوده است ممکن بود که از هر راه دیگر نیز وارد زندگی این مرد شود. با این حساب چه کسی را باید ملامت میکردیم؟

 خیانت معلول یک فرایند طولانی مدت تربیتی است. نمیشود فقط نقطه خیانت را قضاوت کرد. برای سینماگران ما این فرایند تربیتی و سبک زندگی اهمیتی ندارد.

کنترل درونی و تهذیب نفس در کنار حفظ حریم ها راه حل است نه نبود یک دختر در زندگی که ممکن است هر ساله به واسطه شغل یا ... در زندگی مردی پایش باز شود  و  چند وقت بعد برود.

از این جنس حل مسئله های برعکس در سینما زیاد مشاهده میشود. که بحث آن مجالی دیگر را میطلب و اجمالا باید عرض شود که ماه و چلنگ بهانه بود تا منطقی فراموش شده را یاداور شوم

یاحق