کلاس را اشتباه آمده بودم؟!
صدای خنده از کلاس به گوش میرسد . خنده ای کوتاه کوتاه همراه با پوز خند از چند نفر از دانشجویان.
ترم اول است و استاد سر کلاس .استاد نه از عبید زاکانی مطلبی خوانده و نه از بهلول حکایتی ؛ استاد از ایران می گوید؛ از ضعف ها سخن می گوید .دانشجویی از مشکلی دیگر می گوید و نمی گذارد تنور خنده سرد شود
استاد بعد از اتمام سخن دانشجو ، با لبخندی کوتاه همراه با تکان دادن سر از دانشجو تشکر می کند و نفسی به بیرون می دهد و سر را به کتاب می برد و به درس ادامه می دهد . اما لبهای بنده پذیرای خنده ای تلخ می شود ! تعجب تمام بدنم را نوازش می دهد . نکند کلاس را اشتباه آمده بودم؟! بیرون از کلاس باخودم می گویم : چه طور جوانی که از زمین خوردن کشورش به شعف می آید ، می تواند آینده ساز این مملکت باشد؟!
قدم زنان به حیاط کوچک دانشکده میرسم و به سرعت از آن خارج میشوم . بیرون از دانشکده با دوستی هم مسیر می شوم ؛ حالا چند روزیست که تنفس درفضای دانشکده را تجربه کرده ام . با دوست خود از پرتاب موشک ایرانی همراه با موجود زنده صحبت میکنم، نفر دیگری هم قدم با ما می آید و جمع دونفریمان میشود 1+2 ؛ بعد از بازگو کردن دوباره ی ماجرا ، نفر سوم میگوید :
دیشب خبرگزاری(فلان غربی) گفته است که فیلم و عکس هایی که ایران نشان داده دورغ است و متعلق به امسال نیست. هم مسیر اولی باشنیدن این خبر گویی شکار زده باشد و درهالیکه میخندد می گوید : دیدی؟؟؟ دیدی دروغ بود!! من که گفتم ایران که از این کارها نمیتواند بکند!
با اینهمه اعتنماد به نفس جوانان به کجا رهسپاریم من نمیدانم ؟!! کاش نه از سر تعلق و عرق به میهن و انقلاب و اعتماد به کشور ،اقلا از سر منطق و خرد ، نقل قول یک جوان از یک خبرگزاری غربی را انقدر سریع نمی پذیرفت .
_ لحن استاد ، کلاس را به سکوت وا میدارد. کلاس سرشار از سکوت شده است ؛ با لحنی آرام ادامه سخن خود را آغاز میکند ؛استاد با غیض از اختلاف سطح پیشرفت کشور ایران با کشوری دیگر سخن میگوید ؛ د .
اگر قبول داشته باشیم آینده سازان هر جامعه و کشوری ، جوانان آن جامعه و کشور هستند ؛ اگر ما ( استاد دانشگاه ، مربی ،و...) امید و اعتماد به نفس و انگیزه را از این جوانان بگیریم ، دیگر چه می ماند ؟؟آیا آینده ای خواهد ماند ؟
اساتید ما باید امید آفرین باشند یا ...؟
نکند در غالب یک استاد یا مربی ، بیایید برای جوانان با انگیزه یا امیدواری که دانشگاه را محل پرورش و شکوفایی خود تلقی کرده اند و با آرزو و امید پا به آن گذاشته اند ، با نقد های مکرر خود و با لحن خود ، فضای بیرون از کلاس را لجنزاری ترسیم کنید که از شدت تعفن نمی شد در آن نفس کشید ، چه برسد که در آن به رشد و بالندگی رسید .
حال اگر فرض محالی نسبت به وجود لجن زاری در بیرون از کلاس را بپذیریم ، اساتید با این روش چه قدر جوانان را متعهد بار می آورند ؟! یا بگوییم اصلا چه قدر سعی در پرورش جوانان متعهد هستند ؟
صحبت در این باره ادامه دارد .انشاالله در پست های بعدی
استاد با غیض از اختلاف سطح پیشرفت کشور ایران با کشوری دیگر سخن میگوید... دانشجویان به لب های استاد نگاه میکنند
یاحق
- يكشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۱:۲۹ ق.ظ
هنر نمایی ادبیت از لحاظ فن قشنگ و شیوا بود اما در مورد محتوا وقتی شبکه ی سرگرمی کشور ما(نسیم)با نشان دادن زمین خوردن و ازردن انسان ها خنده گدایی میکند وقتی با اذیت کردن مردم با تکرار جمله ای سخت و عجز سالخوردگان شادی و شعف را به خانه ها می اورد ایا انتظار داری دانشگاه ها شهید چمران تحویل دهد؟ایا انتظار داری حوزه علمیه امام ره تحویل دهد؟البته برای خیلی ها مهم نیست و میگن:ول کن بابا میخوایم بخندیم و از این حرفا....
بسیار ناراحت و متاثر شدم...
شاهعلیمدد