وبسایت شخصی محمد حسین تیرآور

کلاس را اشتباه آمده بودم؟!

يكشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۱:۲۹ ق.ظ

 

صدای خنده از کلاس به گوش میرسد . خنده ای کوتاه کوتاه همراه با پوز خند  از چند نفر از دانشجویان.

ترم اول است و استاد سر کلاس .استاد نه از عبید زاکانی مطلبی خوانده و نه از بهلول حکایتی ؛ استاد از ایران می گوید؛ از ضعف ها سخن می گوید .دانشجویی از مشکلی دیگر می گوید و نمی گذارد تنور خنده سرد شود

استاد بعد از اتمام سخن دانشجو ،  با لبخندی کوتاه همراه با تکان دادن سر از دانشجو تشکر می کند و نفسی به بیرون می دهد و سر را به کتاب می برد و به درس ادامه می دهد . اما لبهای بنده پذیرای خنده ای تلخ می شود ! تعجب تمام بدنم را نوازش می دهد . نکند کلاس را اشتباه آمده بودم؟!  بیرون از کلاس باخودم می گویم : چه طور جوانی که از زمین خوردن کشورش به شعف می آید ، ‌می تواند آینده ساز این مملکت باشد؟!

 قدم زنان به حیاط کوچک دانشکده میرسم و به سرعت از آن خارج میشوم . بیرون از دانشکده با دوستی هم مسیر می شوم ؛ حالا چند روزیست که تنفس درفضای دانشکده را تجربه کرده ام . با دوست خود از پرتاب موشک ایرانی همراه با موجود زنده صحبت میکنم، نفر دیگری هم قدم با ما می آید و جمع دونفریمان میشود 1+2 ؛ بعد از بازگو کردن دوباره ی  ماجرا ،‌ نفر سوم میگوید ‌:

دیشب خبرگزاری(فلان غربی) گفته است که فیلم و عکس هایی که ایران نشان داده دورغ است و متعلق به امسال نیست. هم مسیر اولی باشنیدن این خبر گویی شکار زده باشد و درهالیکه میخندد می گوید : دیدی؟؟؟ دیدی دروغ بود!! من که گفتم ایران که از این کارها نمیتواند بکند!

با اینهمه اعتنماد به نفس جوانان به کجا رهسپاریم من نمیدانم ؟!! کاش نه از سر تعلق و عرق به میهن و انقلاب و اعتماد به کشور ،‌اقلا از سر منطق و خرد ، نقل قول یک جوان از یک خبرگزاری غربی را انقدر سریع نمی پذیرفت .

_  لحن استاد ، کلاس را به سکوت وا میدارد. کلاس سرشار از سکوت شده است ؛ با لحنی آرام ادامه  سخن خود را آغاز میکند ؛استاد با غیض از اختلاف سطح پیشرفت کشور ایران با کشوری دیگر سخن میگوید ؛ د .

 

اگر قبول داشته باشیم آینده سازان هر جامعه و کشوری ، ‌جوانان آن جامعه و کشور هستند ؛ اگر ما ( استاد دانشگاه ، مربی ،‌و...) امید و اعتماد به نفس و انگیزه را از این جوانان بگیریم ، دیگر چه می ماند ؟؟آیا آینده ای خواهد ماند ؟‌

اساتید ما  باید امید آفرین باشند یا ...؟

نکند در غالب یک استاد یا مربی ،‌ بیایید برای جوانان با انگیزه یا امیدواری که دانشگاه را محل پرورش و شکوفایی خود تلقی کرده اند و با آرزو و امید پا به آن گذاشته اند ،  با نقد های مکرر خود و ‌با لحن خود ، فضای بیرون از کلاس را لجنزاری ترسیم کنید  که از شدت تعفن نمی شد در آن نفس کشید ، چه  برسد که در آن به رشد و بالندگی رسید .

حال اگر  فرض محالی نسبت به وجود لجن زاری در بیرون از کلاس را بپذیریم ، اساتید با این روش چه قدر جوانان را متعهد بار می آورند ؟! یا بگوییم اصلا چه قدر سعی در پرورش جوانان متعهد هستند ؟

صحبت در این باره ادامه دارد .انشاالله در پست های بعدی

    استاد با غیض از اختلاف سطح پیشرفت کشور ایران با کشوری دیگر سخن میگوید... دانشجویان به لب های استاد نگاه میکنند

یاحق

  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • يكشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۱:۲۹ ق.ظ
  • محمد حسین تیرآور

نظرات (۱۰)

  • طلبه شعر دوست
  • سلام
    هنر نمایی ادبیت از لحاظ فن قشنگ و شیوا بود اما در مورد محتوا وقتی شبکه ی سرگرمی کشور ما(نسیم)با نشان دادن زمین خوردن و ازردن انسان ها خنده گدایی میکند وقتی با اذیت کردن مردم با تکرار جمله ای سخت و عجز سالخوردگان شادی و شعف را به خانه ها می اورد ایا انتظار داری دانشگاه ها شهید چمران تحویل دهد؟ایا انتظار داری حوزه علمیه امام ره تحویل دهد؟البته برای خیلی ها مهم نیست و میگن:ول کن بابا میخوایم بخندیم و از این حرفا....
    بسیار ناراحت و متاثر شدم...
    شاهعلیمدد
    پاسخ:
     تشکر دوست عزیز . بله نکته ای که نسبت به رسانه فرمودید درست بود ، بنده هم ازین بابت ناراحتم. نکته مناسب و به جایی بود
    خیلی خوب بود
    پاسخ:
     تشکر. نسبت به محتوا نیز نظر بدهید.
    عالی نوشتی محمد حسین. ولی میتونی مساله را عمیق تر بررسی کنی. چرا اینطور می شود؟ علوم انسانی که ما در دانشگاه خواندیم و کشورها را به مرکزی و پیرامونی ، توسعه یافته و در حال توسعه، جهان اول و جهان سوم تقسیم می کند طبعا نهال نوعی خود کم بینی در اذهان و قلوب افراد می کارد که نتیجه عملی اش این است که می بینید. مدرن بودن نوعی ارزش است که در تمام واحدهای تخصصی جامعه شناسی تبلیغ و ترویج می شود توسط استاد مذهبی و لاییک.
    خودکم بینی،اسلام ستیزی، سنت ستیزی و... همه و همه حاصل واقعی چهار سال دوره کارشناسی است. غرب زدگی یا حداقل غرب گرایی سکه رایج در آکادمی های علوم انسانی است. ادامه بده یادداشت رو .خیلی جای کار داره.
    پاسخ:
     خیلی لطف داری شما علی آقا . متشکرم .
    بنده در این پست خواستم فقط فضا رو توصیف کنم و یک آینده نگری نیز در اخر داشته باشم ، قصد شرح در اولین پست نداشتم. نکته بسیار جالب و مفیدی را فرمودید :جهان اول و جهان سوم تقسیم می کند طبعا نهال نوعی خود کم بینی در اذهان و قلوب افراد می کارد که نتیجه عملی اش این است که می بینید.
    منم کلا فکر میکردم دانشگاهو اشتباه اومدم
    دست درد نکنه محمد حسین
    ولی...
    چرا ما در اینجاها فقط تقصیر اساتیدو می بینیم؟
    ایا نباید خودمونو (بچه‌ها) مقصر بدانیم؟
    آیا خود بچه‌ها نباید فکری بکنن، این مغزی رو که خدا در سرمون گذاشته نباید روزی بیاید ازان استفاده کنیم وانو بکار ببریم؟
    چرا خودمون راجع به اینکه ایا حرفای استاد درست ست یا نه فکری نمی کنیم؟
    اساتیدی که به دکتر چمران درس می دادن همشون مذهبی وحزب اللهی بودن؟
    اساتیدی از این قبیل زمان حاج ابراهیم همت نبودن، چرا انها به انجا رسیدن، وما قراریست چه ‌کنیم؟
    واگر قرارست از چنین اساتیدی مثل میمونا کورکورانه تقلید کنیم، بس حقمونه.
    پاسخ:
     تشکر از حضورتون . بنده به هیچ وجه قصد نداشتم بگویم که : کاش همه اساتید حذب اللهی بودن و میگفتن فضا خیلی هم خوبه . دوباره مطالعه بفرمایید . نکته ای که فرمودید صحیح است ، دانشجو باید پویا باشد ولی بنده بیشتر از دانشجوی منفعل ترس دارم
    «به کرات توصیه میکنم.جلد21»
    راه داره.
    پاسخ:
     چی راه داره آقا ایمان؟
    بعضی از آن دانشجویان علاقه به ایجاد کشوری آباد دارند اما چه کنند که راهشان بسته است... نگاه جامع تری نسبت به کلاس ها داشته باش. مخصوصا به حرف اساتید البته خودم هم میدونم که حرف مفت زن زیاده اما همه هم چرت نمیگن
    پاسخ:
     ممنون از حضورتون.به حرفزاساتید که هچ, سعی کردم به لحنشونم توجه کنم.
    اگر صرفا دل نوشته بود خوب بود
    باریک الله دست به قلمت خوبه
    پاسخ:
     تشکر. نه اونقدرام دل نوسته نبود. از دل برامده بود ولی حرف داشت . عزیز در راه مانده چه کسی هستند ?
    دوست ندارم قاضی این نوشته عقلم باشه؛دلا تو راوی نقداین یادداشت باش.نوشته ای سرشار از عشق پاک به وطن؛امید به زندگی؛دلسوزی ملموس ودر یک کلام کلامی که از دل یک انسان دردمند برآمده؛بدون تعارف..
    یا علی مدد
    سلام
    آخه عزیز بعضی ها خودکم بینی دارن، میخوان این مرضشون رو به دیگران هم انتقال بدن. به نظر اونا یا ایرانی مسلمون، پیشرفت نمی کنه یا اینکه اگه خدای نکرده پیشرفت کرد و نتونستن انکار کنن، میگن پس احتمالا پای چین یا روسیه در میون بوده، وگرنه ما که اینکاره نبودیم! ( آخه، کافر همه را به کیش خود پندارد! )
    عزیز، به نظرم، ما باید حواسمون به خودمون باشه که انشاالله در عمل ثابت کنیم که ایران اسلامی، سرفراز و با اقتداره.
    با بعضی از این خودباختگان! زیاد نباید بحث کرد. به قول حافظ:

    با مدعی مگویید، اسرار عشق و مستی
    تا بی خبر بمیرد، در درد خودپرستی

    رحمت خدا بر شما آقا محمدحسین

    پاسخ:
    تشکر آقای ذاکر زاده عزیز ، برای یاداشت پایتخت دعودتون کردم ، خدا خواست این یاداشت چشمتونو گرفت .
     رحمت خدا بر شما
    باز هم سر بزنید
     
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی