اگر زرنگ باشی
وقتی پاتو از مرکز موبایل میزاری بیرون و فکرت مشغول این موضوعه که آخه این چه شانسیه که من دارم ، چرا باید موبایل 700 هزار تومنی من ، 1 ماه بعد از خریدنش 500 هزار تومان خرج برداره ؟ ، و به این نکته میرسی که این جسمی که تو جیب کتت قرار داره ، نه یک وسلیه ارتباطیست ، بلکه یک سمباده یا همان سوهان روح محسوب میشود ، آن موقع اگر فرد زرنگی باشی ، به گوشه خیابون ، به مردی که برای خودش با یک موتور و یک قابلمه و چنتا کاسه و یک پیکنیک رستوران سیار راه انداخته چم میدوزی و جلومیروی و قیمت را میپرسی . بعد از شنیدن جواب ، گل از لبت میشکفد و بعد از این که آش را تحویل گرفتی ، یک نگاهی به نعنا داغ و کشک رویش میکنی و برای خودت یک گوشه جا پیدا میکنی و خیلی راحت و بدون فکر کردن به این که : کی از خواب بیدار شوم و برم گارانتی ؟ ، و از این قبیل افکار ، سعی میکنی زیر این هوای بارونی و سرد ، اولین قاشق را به دهان ببری. . .
- يكشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۱:۰۴ ق.ظ