(ابتدای یاداشت فوق متفاوت است شبیه یکی از یاداشت های قبلی ام هست اما کاملا متفاوت است)
آیا در روزگار اخیر، باید از مفاهیم غیرمقبولمان فرار کنیم؟
«در خانه کتابی خواندهام. احساس باسوادی و مهمبودن ملموس شده است در وجودم.
کتاب را به جای آنکه در کیفم بگذارم، در دست میگیرم، به طوری که دیگران بتوانند آن را ببینند.
انتهای کتاب را با دست راست و پشت جلد را به پهلوی سمت راست و به کمربند
خود میچسبانم تا اسم کتاب زیر دستم پنهان نشود. حالا نوبت به پیدا شدن
بهانه است. در دانشگاه یا هررجای دیگر، در مقابل آشنایان خود راه میروم،
حواسم را جمع کردهام که نکند دستم کتاب را بپوشاند. اگر بتوانم جلویشان
چند صفحهای بخوانم که دیگر عالی است. بعد از مطالعه، کتاب را جلوی میزم
میگذارم تا دوستانم کنجکاو شوند، این طور بهتر است.
کفشهایم نو هستند. از لای در میخواهم صحبت کنم؛ پایم را کمی جلو میآورم. مدام اما آرام به زمین میکوبم؛ بعید است به زمین نگاهی نکند.
- ۱ نظر
- ۲۴ مرداد ۹۶ ، ۱۵:۰۹